تروريست

 طنزی بر نکته پردازی در بنياد فرهنگی کمال

جمعه سوم فوريه ۲۰۰٦

 

موضوع

 

 آقای شيراک رئيس جمهور فرانسه تهديد کرد که امکان دارد از بمب اتم بر عليه کشورهائی که از تروريستها حمايت ميکنند استفاده کند. البته چه کسی تصميم ميگيرد که چه کشوری متهم به حمايت از تروريست ها است  خودش یک مسئله است.  ولی در دنيای امروز که مثل يک دهکده کوچک است، آدمهای ده بالا، بقول سهراب سپهری، آب را ميفهمند وميدانند که شقايق چه گلی است.  در ده ما نه مردم با خبرند و نه خدا جای پائی دارد.  پس نه حقی به ماهتاب داريم و نه حقوقی بر پهنای کلام.  بهمين دليل غرب با دموکراسی اين مسئله راحل ميکند.  بدين معنی که مردم ده بالا با نظرگيری ازمابهتران، ولی بدون دخالت مردم نابالغ ده پائين، تصميم ميگيرند که آب را از سررود ببندند تا مبادا خدای ناکرده ما آنرا گل آلود کنيم.

 

هم انديشی

 

آقای شيراک نوعی رقابت نا جور با آقای بوش دارد چون خودش درحمله به عراق برای ريشه کن کردن تروريستها در دنيا با بوش مخالفت کرد و باعث شد که بين ملت آمريکا و مردم فرانسه اختلاف شديد ايجاد شود و آمريکائيها اسم" فرانسه"راازروی سيب زمينی سرخ شده بردارند تا "آزاد" شود وفرانسويهاهم لج کنند و کوکا کولا را "آزاد" کنند. ولی فرانسويها يا عقلشان نرسيد و يا واقعآ انسانهای آزاده ای بودند که با اسم آمريکا کاری نداشتند وهنوز" امريکن" اکسپرس،" آزاد" اکسپرس نشده است.  از طرفی در غارت عراق سرشان بي کلاه ماند و معلوم نشد چراغنائم وميراث فرهنگی عراق به موزه لوور نرسيد.  بنابراين قبل از اينکه بوش گاوچران بازمانده های تاريخی ملت کهنسال ديگری را به باد فنا بدهد بايد جنبيد.  

 

ادبيات

 

عجب بهاری داشتيم، اسب سواری داشتيم، پياده راه ميرفتيم، کجا کجا ميرفتيم

رفتن تاتی تاتی، روغن شده نباتی، دوا شده حياتی، مردن شده سوغاتی

با هيشکی جنگ نداشتيم، کاری با فرنگ نداشتيم، توپ وتفنگ نداشتيم، اتم متم نداشتيم، اينهمه بمب نداشتيم

يوقتی جنگ ميکرديم، ميدونا تنگ ميکرديم، مردونه جنگ ميکرديم، مردونه جنگ ميکرديم

 

دگرانديشی

 

اولآ اين خرده تروريستها مثل القاعده و غيره احتياجی به بمبهای آنچنانی آقای شيراک ندارند چون خودشان هم در هر حمله تروريستی از بين ميروند، بنابر اين دير يازود بالکل از بين خواهند رفت.

 

دومآ اين فرانسويها بودند که از لج انگليس به آمريکا کمک کردند تا از زير يوغ استعمار بريتانيای کبير نجات  پيدا کند و بعد مجسمه آزادی راهم خود فرانسويها برای آمريکاساختند تا مردم دنيا یک قبله آزادی داشته باشند.   ولی بعدآ آمريکائيها برای حمايت از آزادی هی بمب ساختند و برای اينکه مردم باور کنند که آمريکا با کسی شوخی ندارد چند بار آنها را روی سر مردم ريختند تا از شر آدمهای نا جور خلاص شوند.  پس فرانسه هيچ راهی نداشت مگر اينکه خودش هم بمب بسازد تا عقب نيفتد.

 

سومآ براساس آمارهای معتبر، مردم فرانسه بوش را تروريست و آمريکا را بزرگترين مانع صلح دردنيا ميشناسند.

 

نتيجه

 

 آقای شيراک بنمايندگی از مردم فرانسه بايدهم تروريست واقعی راازبين ببرد وهم مجسمه آزادی را پس بگيرد!

 

محمد پورقوريان

چهاردهم بهمن ۱۳۸۴ برابر باسوم فوريه ۲۰۰٦